سلام امید و هما؛ ساعت 11 شبه و با خوندن پیام ها اعصابم بدجورى خط خطى شد! آخه مگه می شه آدم کسی رو که بهش بدى کرده، به این راحتى ببخشه؟ به قول قدیمیا: "چینى شکسته رو می شه بند زد؛ اما دل شکسته رو نه!" پارسال قبل عید می خواستم دختر داییم رو ببخشم؛ ولى با پیامى که داد نمک رو زخمم پاشید. گفت: "اگه دلتو شکوندم کار خوبى کردم و پشیمون نیستم! خواستم بگم تو سال جدید هم برنامم همینه!" به نظرتون جاى بخششى هست آیا؟؟؟ واسه یه بارم شده نظر مخالفو بدرج؛ چون دارم کم کم شک می کنما!!!!!
(معصومم از یه شهر دور)
امید: یعنی الان اولین نظر مخالف تو باشگاه، درج شد؟؟؟!!! اگه اینجوریه که باشگاهمون به درد لای جرز دیوار هم نمی خوره!... حالا بی خیال! دعوا رو بذاریم کنار و بریم سر اصل مطلب. اصل مطلب اینه که بعضی هاتون به پیامکا عمیق نمی شین. می خوای جوابت رو از لا به لای پیامکای این چند روزه پیدا کنم؟ جیک ثانیه بیشتر کار نداره. یه جمع بندی هم می شه که همیشه خواسته خیلی هاتون بوده. خیییلی ها. اصلا نوبت اول امروز می شه جمع بندی...
1- اگه تو بخشش، پیش قدم نشیم و بذاریم فاصله ها همینطور وجود داشته باشه، کینه ها و نفرت ها و افکار منفی هم همینطور بیشتر و بیشتر می شه و تازه، نتیجه کوچولوش می شه همین پیامکی که الان معصومه خانوم گفت. نباید بذاریم کینه ها عمیق شه و حرف و حدیثا و مشکلات بدتری پیش بیاد که دیگه نشه به راحتی درست، یا فراموشش کرد. راستش! اکثر مواقعی که بین آدما فاصله افتاده، فقط پیش قدم شدن یه کدومشون و گفتن یه جمله محبت آمیز، می تونه باعث آشتی و صلح و صفا بشه. با وجود اون همه کینه و نفرت، انگار طرف، منتظر این لحظه بود. آدم واقعا می مونه! با خودش می گه: پس اون کینه و نفرتا چی شد؟... می دونین؟ خیلی وقتا اون کینه و نفرتا چون از فکرای پوچ و منفی ایجاد می شن حباب هستن و زود می ترکن! البته که گاهی وقتا هم عمیق و جدی هستن و یا می شن که راه حل خودش رو داره.
سلام؛ آقا امید من از آبجیم گله داشتم. اونو رنجوندم. به فاصله یک روز، امروز صبح زنگ زد و بعد از احوالپرسی (من با صدای بی روح جواب می دادم) گفت: "غرض از مزاحمت، مشهدم؛ گوشی رو می گیرم رو به روی حرم، هر حاجتی داری بگو..." حال دلم خوب شد؛ ولی از خجالت دارم دنبال افق می گردم. جواب بدی من با خیرخواهی داده شد. بخشش تا این حد؟!!!
(داداش سمیه خانوم از عنبرآباد)
امید: سلاااااااام؛ خیلی جالبه. شنیده بودم خدا تیر و تخته رو با هم جور می کنه؛ ولی تا این حد؟!... آخه ماجرای این پیامک، با مطلب جالبی که دقیقا امروز صبح شنیدم و برام کلللی جذاب بود، خیلی جور در میاد. آقای رزاق همکارم که سال ها آلمان بوده، می گه: "اونجا یه رسم خوبی که رایجه اینه که وقتی دو نفر (مثلا دو تا همکار) به هر علتی فضای بینشون سنگین می شه و کدورت هایی پیش می یاد، نمی ذارن قضیه، کش پیدا کنه و یکیشون کوتاه می یاد و می گه: دیگه وقتشه با همدیگه یه شامی ناهاری چیزی بخوریم. با گفتن همین جمله، هیچی نشده، انگار همه چیز تموم می شه. همه دشمنی ها و کدورت ها برطرف می شه." آخه می دونین؟ وقتی بین دو نفر فاصله می افته، افکار منفی و بیخود، شروع می کنن به پر و بال گرفتن و جنب و جوش. اونقدر که هر لحظه کینه و نفرت ها بیشتر و بیشتر می شه. در اولین فرصت ممکن، باید جلو فاصله رو گرفت. فاصله؛ یعنی قدرت گرفتن منفی بافی ها.
سلام؛ به نظرم بخشیدن خوبه؛ ولى از یه جایى به بعد اگه ببخشى بى شخصیتى!
(گیتا از کرج)
امید: سلاااااام؛ راستش این همیشه سواله! بخشش تا کجا؟ حد و مرزش چقدره؟ درسته که هیچ چیز با ارزش تر از بخشیدن نیست؛ ولی حتما بخشش هم یه حد و حدودایی داره. پس از اینجا به بعد، بحثمون اینجوری می شه که ببینیم کجاها و برای چی باید ببخشیم و کجاها و برای چی نباید ببخشیم؟ اول جواباتون بنویسین: "نظر" 5 نمره هم داره. می گم اگه صلاح می دونین اون عصا رو دوباره بکوبم به زمین تا فکرا تکون بخوره. آخه اون دفعه خیلی موثر بود! بعدشم 5 نمره کم نمره ای نیستا! خود دانید!
******
سلام امید؛ یه از خدا بی خبری دو سال پیش به زبون من حرفی به خانواده شوهرم زد و اونا هم باور کردن. هر چی بهشون گفتم که طرف دروغ گفته باور نکردن. الان نزدیک به سه ساله اختلاف سختی بین ما هست. خواستم برم خونه پدر شوهرم؛ اما به من و بچه هام اجازه ندادن و در رو بستن. نمی دونم چکار کنم؟ شوهرم هم می دونه من حرف بدی از دهنم بیرون نمیاد که پشت سر کسی بزنم. آقا امید ما قبلا با اون طرفی که بین ما اختلاف انداخته سر پارک ماشین قهر بودیم؛ اما خدا رو زیر پا گذاشت و قسم به قرآن خورد که من اون حرفو زدم. پس چرا خدا جوابش رو نمی ده؟ واقعا به کمکتون نیاز دارم. خانواده شوهرم غریبه نیستن عموم هستن. یه راهی بگین تا عید با هم آشتی کنیم. عروسی برادر شوهرم و عروسی پسر خواهر شوهرم دعوتمون نکردن!
امید: اینجور جاها آدم می فهمه که چرا اینقدر توصیه به بخشش شده. اینجور جاها آدم می فهمه که جایی که آدم باید ببخشه و نمی بخشه، خدا چه حالی می شه. اینجور جاها آدم می فهمه که سوء تفاهم ها و قضاوت های عجولانه و نادرست و پشت سرش فکرای منفی، چه کینه هایی می تونه ایجاد کنه که طرف، هیچ جوری فکر بخشش هم به ذهنش نرسه! اگه کسی راهکاری برای این پیامک داره، اول پیامکش بنویسه: "راهکار"
سلام نیک اندیشان روزگار و آق امید؛ دیشب فهمیدم عجب پدر شوهرى دارم. پریروز رفته بودیم رشت. دیروز برگشتنى تو برف و کولاک گیر کردیم و مسیر 4 ساعته، 11 ساعت طول کشید. تو اون وضعیت، پدر شوهرم هیچ شکایتى از وضعیت نکرد که هیچ، تازه از همه چیز تعریف می کرد. با اینکه جاش خوب نبود از نوع نگرشش خوشم اومد. حتى نذاشت همسر و برادرشوهم درمورد احتمالات پیش رو صحبت کنن و سعى داشت تو اون شرایط، فضا مثبت باشه.
(حدیثه، همونى که اولین مسافرت نامزدیش تو برف گیر کرد!)
امید: سلااااااام؛ همینه دیگه... دل که بزرگ بشه، همین می شه. آدم، صبور می شه. متین و آرام می شه. دیگران رو راحت می بخشه و... مهمتر از همه اینکه دوست داشتنی می شه؛ به خاطر همین بزرگی دلش.
******
کسى که دلش بزرگه دوست نداره هیچ کسى از دستش ناراحت باشه؛ حتى اگه ناراحتش کرده باشن. شادى اطرفیانش باعث آرامشش می شه. اما کسى که دلش کوچیکه دنبال هر بهانه اى واسه تلافى می گرده و انتقام، آرومش می کنه.
(منیژه و محمدرضا از همدان)
امید: می گم چه خوب شد که دیروز ازتون پرسیدم: "دل آدما چطور بزرگ می شه؟" خوبیش اینه که الان می ریم سراغ جواباتون.
سلام؛ اگر نمی توانید کسی را ببخشید، به خاطر بزرگی گناه او نیست؛ به خاطر کوچکی دل خودتان است.
(زهرا از هشتگرد)
امید: سلاااااام؛ می گم موافقین حالا که اول بحثی، همچین مطلب مهمی به تورمون خورده، یه جوری مطلب رو بازترش کنیم؟ منظورم اینه که ببینیم منظور از این که دل یکی کوچیکه و دل یکی بزرگه چیه؟ اصلا چطور می شه که یکی دلش کوچیکه و یکی بزرگ؟ چه عواملی تو این بزرگی و کوچیکی دل موثرن؟ اول پیامک بنویسین: "نظر"
******
داستانک: شاگردان کلاسی به دلیلی، کینه هم را به دل گرفتند. وقتی معلم فهمید از آن ها خواست هر یک کیسه ای با تعدادی سیب بردارند و همه جا همراه خود ببرند. پس از مدتی شاگردان از سنگینی بار و بوی سیب های گندیده شکایت کردند. معلم گفت: کینه همانند این سیب ها است. هم بارتان را سنگین می کند و هم قلبتان را فاسد و بد بو.
(دختر هم اندیش 28 ساله از خیابان سوم جنوبی از شاد آباد)
******
سلام؛ بخشیدن یعنی اینکه ما بعد از ابراز نارضایتی خود و تذکر اشتباهات افراد به آن ها، دیگر در ذهن و قلبمان کینه نگه نداریم و به خاطر اینکه خودمان شادتر زندگی کنیم و ذهن و قلبمان رها شود، آن ها را ببخشیم.
(شاهچراغی از یزد)
امید: البته "یه جاهایی" آدم باید بعضی چیزا رو به رو خودش نیاره و ببخشه و یه جاهایی هم باید با "مهارت" به رو خودش بیاره. ساعت 17، مقاله روانشناسی این هفته (ص 790) به روز می شه. بخونیدش یه چیزایی دستتون می یاد.
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا