هم اندیشان چهارشنبه 13 اسفندماه 1393

سلام بر امید؛ می شه لطف کنید بگید منظورتون از ساعت 17 دقیقا چه ساعتیه؟

(کسی که از ساعت 17 به وقت همدان منتظر نوبت دوم پیامک هاس)

امید: سلاآآآآآم؛ ببین! الان ساعت به وقت تهران، دوازده و ده دقیقه است. یه نیگا به ساعتت بنداز ببین همینه؟!... خب! حالا که ساعتامون یکیه پس مشکل چیه؟ آهان! مشکلات فنی که گاهی در پخش پیش میاد و ما رو شرمنده شماها می کنه. بدیش اینه که زیرنویس هم نمی تونیم بدیم و مطلعتون کنیم؛ فقط اینجا باید بال بال بزنیم و با کمک بچه های پخش، مرتب پیگیری کنیم تا درست شه. اون لحظات واقعا برام سختن. سخت!

******

سلام امید؛ الان 12 و نیم شبه که هم اندیشان رو خوندم و دارم این پیامو می دم. تصمیم گرفتم کسانى که ازشون دلگیرم رو ببخشم. 2 ساعت قبل داشتم پشت سرشون حرف می زدم که می خوام حالشون رو بگیرم؛ ولى زن داداشم  بهم گفت با بخشیدنشون اونا کوچک می شن و تو بزرگ. من می خوام بنده هاى خدا رو ببخشم؛ چون با نبخشیدنشون بى خوابى و مریضى سراغ من اومده نه اونا. می بخشمشون تا شاید خدا هم از سر تقصیرات من بگذره. می خوام اگه حقى از من ضایع شده واگذار کنم به اون بالایى که گفته از حق بنده هاش نمی گذره.

(معصومم، همون اعصاب خط خطى از یه راه دور)

امید: می دونین عالی ترین مرتبه بخشش چیه؟ اینه که ببخشیم و از خدا هم بخوایم طرف رو ببخشه و اگه اشتباهی کرده و می کنه، هدایتش کنه.

******

سلام؛ راستش با خوندن پیام مامان دوقلوها به این نتیجه رسیدم گاهی لازمه به خوبی هایی که دیگران در حقمون کردن فکر کنیم تا بتونیم به راحتی ببخشیمشون! این خوبی ها رو باید برای خودمون اونقدر بزرگ کنیم که اگه بدی در حقمون کردن بدی هاشون کوچیک به چشم بیان و زود فراموش بشن! راستی! این تصویر ذهنی رو از باشگاه یادمه که گفته شد: "از خوبی های دیگران دیوار بسازید و در صورت بدی کردن فقط یه آجر از دیوار رو بردارید؛ نامردیه اگه کل دیوار رو خراب کنید!" واقعا قشنگه!

(محدثه، تهران)

******

سلام امید؛ من تا با چشم خودم زمین خوردنشو نبینم نمی تونم ببخشمش. چرا اون تونست با کاراش منو زمین بزنه؟ منم تا وقتی که نبینم تاوان کارشو پس داده نمی بخشمش. خدا ازش نگذره! به خاک سیاه بشینه! به زمین گرم بخوره الهی!

******

نبی اکرم (ص) خطاب به جناب سلمان فارسی فرمودند: ای سلمان! محبت دخترم فاطمه (س) در صد جا اثر خواهد داشت که کمترین آن، مرگ و عالم قبر و میزان و محشر و صراط و محاسبه اعمال است.

در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه

دست حاجت می برم سوی خدای فاطمه

گر برای درد بی درمان مداوا طلبی

رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه

التماس دعا.

(نجمه آل بوبالد "دختر عرب" از اهواز)

******

سلام؛ بالاخره منم شیطانو دارم می شناسم. حالا می فهمم خیلى زیرکه و از هر چیزى که شده استفاده می کنه تا آدم رو از راه درست بیرون کنه. از هر چیزى. ولى من از اون زرنگ ترم و دارم یاد می گیرم باهاش چیکار کنم. پس بچرخ تا بچرخیم!... راستی! جاهایى که دارین کار خوب انجام می دین خیلى مراقبش باشین. به نظر من اینجور جاها خیلى دور آدم می پلکه و می خواد یه جورى آدمو منصرف کنه. الان سر یه چیزى واقعا یه اتفاق خیلی عجیبى افتاد واسم که شک ندارم کار خود شیطانه؛ ولى می ارزید خیلی خوب شناختمش.

(مائده، ١٧ ساله از خوزستان)

امید: یادت باشه دفعه دیگه از یه در دیگه وارد می شه ها! یه رمز موفقیتش اینه که تو گمراه کردن خیلی خلاقیت به خرج می ده!

******

سلام امید؛ آقای گل گلاب! الان ساعت چهل و پنج دقیقه بامداده. دارم از رادیو، برنامه "اینجا شب نیست" رو گوش می دم. جالبه موضوع برنامه بخششه. جالبتر اینکه نظراتی که بعضی از شنونده ها می دن بسیار شبیه حرفاییه که تو هم اندیشان زده شده. می شه درج کنی ببینم آیا غیر از من از دوستان هم اندیش کسی یا کسانی هستن که این برنامه رو گوش می دن؟ اگه درج نکنی واگذارت می کنم به کلید اسرار!

(یه دختر خانوم گل)

امید: خیالت راحت! هیچ هم اندیشی این وقت شب بیدار نیست. (الکی مثلا)

******

سلام امید؛ امروز تصمیم گرفتم همه رو ببخشم به جز کسى که وقتى بچه بودم تولدم بهم پارچ و لیوان می داد.

(عطیه محمودى)

امید: اتفاقا بقیه رو بی خیال! اینی که پارچ و لیوان داده رو ببخش! می دونی الان پارچ و لیوان، دستی چند شده؟

******

همه گفتن بخشش از بزرگانه. من بخشیدم. هیچکس نگفت چقدر بزرگ شدی، همه گفتن بلد نبودی حقتو بگیری!

(محمد احمدوند از بروجرد)

امید: می دونین؟ راستش! این که کجاها باید ببخشیم و به رومون هم بیاریم که بخشیدیم؛ کجاها باید ببخشیم و پشتش یه صحبت هایی هم بکنیم؛ کجاها تو دلمون ببخشیم و یه مدتی به رومون نیاریم تا روی طرف زیاد نشه؛ کجاها باید ببخشیم و از طرف، مدتی یا برای همیشه، فاصله بگیریم؛ کجاها باید حقمون رو پیگیری کنیم و کجاها باید از حقمون به دلایلی بگذریم، اینا همه اش تشخیصش خیلی مهمه.       

******

مگه این امید کیه که ازش تعریف می کنین؟ من که جز وراجی چیز دیگه ای ازش ندیدم. خدا به خونوادش رحم کنه!

(فاطمه، 17 ساله، کرمانشاه)

******

باید خوب و بد دنیا را پذیرفت. وقت ناراحتی، لبخند زد. به داشته ها عشق ورزید و آن هایی که رفته اند را به خاطر سپرد. همیشه ببخشید. از اشتباهاتتان درس بگیرید؛ اما هرگز افسوس نخورید. آدم ها تغییر می کنند. مشکلات به وجود می آیند؛ اما یادتان باشد، زندگی می گذرد.

(هدهد سبا از خونمون)

******

سلام؛ آقا من دیگه به هم اندیشان پیامک نمی دم. چرا؟ به خاطر این که امروز حساب کردم: روزانه 2000 پیامک میاد و 25 تاشون درج می شه. 10 بارم آقا امید حرف می زنه. با فرض این که قابلیت درج همه پیاما یکسانه، احتمال درج پیام من حدود 2 صدم درصد هست. یعنی از هر 500 پیامکی که درج می شه، یکیش ممکنه مال من باشه؛ چون روزانه حداقل یه پیام می فرستم. حالا جالبش اینجا است که اگه قرار باشه اولین پیامکی که درج می شه، مال من باشه، احتمالش یک از 6250 هست؛ پس ترجیح می دم خواننده باشم.

(فاطمه از تاکستان)

امید: می خواستم به خاطر اون همه حساب و کتابای پیچیده ای که کردی، بهت آفرین بگم که این جمله آخریه، کار رو خراب کرد. می دونی اگه همه اینجوری نیگا کنن، باشگاه شل و پل می شه؟ اصلا می دونین نوشتن، چه امتیازاتی داره؟ آدم رو تخلیه می کنه. آدم رو به فکر وا می داره و باعث می شه آدم خودش راهکار مشکلش رو پیدا کنه. باعث یه جور خودآموزی و خودآگاهی می شه. ذهن آدم رو فعالتر و پویاتر می کنه. می گم اگه حرفای منو قبول دارین، به نظرتون دلیلش چیه؟ اول پیامک بنویسین: "نوشتن"

******

شما..شما..شما.. شما.. شما..شما.. شما..شما..شما... شما.. شماها خیلی تنبل هستین؛ چون همه ی این "شما"ها رو نخوندین و حتماً متوجه نشدین که یکی از اونا "سما" هست! الان حتما دارین سعی می کنین که "سما" رو پیدا کنین!! و از اینکه اونو پیدا نکردین ناامید شدین.

(امین، گمیشان)

امید: ببخشیدا! خودت که تنبل تر از مایی! دلیلش؟ تابلوه! اسم و رسم ناقص! البته تنبل تر از شمام هستا؛ ناامید نشی یه بار؟!

******

سلام عزیزان؛ قدر خودتون رو بدونین. خیلیا هستن که در برابر دانایى، مقاومت می کنن. خدایا شکرت.

(مریم محمدى از زنجان)

******

یادمه داداشم می خواس عقد کنه، از مخاطبای باشگاه بودم. داداشم عروسی کرد و الانم یه پسر خوشچل و موشچل داره که رفته تو ۳ سالگی و من هنوزم عضو باشگاهم. ببین چقدر بامعرفت و باقدمتم!! تازه عروسمونم وارد باشگاه کردم. زنده باشم من! از او موقع خیلی چیزا رو ترک کردم. خلاصه با باشگاه عجین شدیم. حالا می ترسم پسر داداشمم عروسی کنه و پیام من درج نشه!

(یه بامعرفت از ورامین، دانشجوی پزشکی)

امید: دیدی؟ دیدی در نومیدی بسی امید است؟   

******

سلام امید؛ تا امروز به خودم می گفتم اگه امید بحث بخشش رو تا یه سال دیگم ادامه بده من یکی که مادرشوهرمو که بچه ی شیرخوارمو ازم جدا کرد نمی بخشم؛ تا که گفتی پیامبر، به عیادت کسی رفت که بر سرش خاکستر می ریخت. این جمله بدجور با دلم بازی کرد. دارم با خودم کلنجار می رم که ببخشمش. خدا حفظتون کنه.

(محمدی، 31 ساله، قاسم آباد تهرانچی)

امید: حالا این یکی رو داشته باش....

******

سلام؛ درسی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم. بعد از اون همه آزاری که پیامبر دید، در روز فتح مکه وقتی دید یکی از یاراش شعار می ده: "الیوم، یوم الملحمه: امروز، روز انتقام است." دستور داد بگن: "الیوم، یوم المرحمه: امروز، روز مرحمت است." با اینکه حق داشت اونا رو دور از حرم مکه  مجازات کنه ولی اینکارو نکرد. ما هم نمی گیم همیشه؛ ولی بعضی وقتا برای رضای خدا گذشت کنیم.

(وحید جلیلوند، تویسرکان)

******

سلام؛ پیشنهاد می کنم آیه 133، 134 و 135سوره آل عمران رو بخونید.

امید: من که خوندم. واقعا خیلی جالبن. دلم نیومد بخشیش رو براتون نذارم. خواهش می کنم عمیق شیم. "و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن آسمان ها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است؛ همان هایی که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم درمی گذرند... آن ها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند..." 

******

اعصاب چیست؟ چیزی که هیچ کس ندارد و توقع دارند تو داشته باشی. توقع چیست؟ چیزی که همه دارند و تو نباید داشته باشی. آقا امید موافقی؟

(بهاره خسروی، سنندج)

امید: دیگران شاید بخوان خودشون رو بندازن تو چاه! ما می خوایم آرامش داشته باشیم. ما می خوایم عاقبت بخیر بشیم. خدایا عاقبت هممون رو به خیر کن. شنبه با بحث آزاد، راهمون رو ادامه می دیم. همتون و همه عزیزانتون رو به خدا می سپارم.

تعداد پیامک های دیروز: 2204